فهرست مطالب سایت

مکارم اخلاق ، جلسه 24

موضوع : مکارم اخلاق
تاریخ انتشار : 14 اردیبهشت 1397


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

پیامبر(ص) به معاذ فرمودند: پرونده عمل هر کسی را از آسمانها به یک دلیلی بر میگردانند؛ یک کسی را به خاطر غیبت، یک کسی را به خاطر عُجب، یک کسی را به خاطر تکبر... اگر چه پر از اعمال باشد و به واسطه اعمال عبادیای که دارند، بعد از آسمان هفتم، عمل به محضر حضرت حق میرسد. ملائکه گواهی و شهادت میدهند که صاحب این پرونده، صاحب عمل صالح است؛ ولی حضرت حق میفرماید: این نامه را بر گردانید. با عتاب به ملائکه میفرماید: " هر چند شما نگاهبانان عمل بنده من هستيد، ولى من مراقب امورى كه در نفس او مى‏گذرد نيز هستم، مقصود وى از انجام اين عمل، من نبودم، لعنت من بر او باد! آنگاه ملائكه مى‏گويند: لعنت تو و لعنت ما بر اوباد!"
وقتی معاذ این کلمات را شنید گریه کرد. عرض کرد: یا رسول الله! چه کنم که در عملم اخلاص داشته باشم؟ پیامبر(ص) راهکار ارائه فرمودند: " به پیغمبرت اقتدا کن در این مسأله که به وسیلهی یقین باشد"
امام صادق(ع) میفرماید: " دل حرم خداست پس غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن" یعنی اگر قلب انسان، حرم خدا بود آن موقع نیت انسان هم نیت الهی خواهد بود. پس چیزی از بیرون نمیآید. همه چیز از درون است. باید درون را درست کنیم. در معنویت هیچ چیزی را از بیرون به انسان نمی-دهند. قلب هر کسی که غیر از خدا در آن باشد محال است که بتواند اخلاص داشته باشد. همه چیز از درون است. درون را باید درست کرد. درون هم با سلوک درست میشود.
نکتهای که وجود دارد این است که جناب معاذ، اشکالش را پذیرفت. در ادامه حدیث معاذ گفت: شما پیامبر خدا هستی و من یک آدم عادی هستم. یقین شما کجا و یقین من کجا؟ من اصلاً مگر میتوانم در حیطه شما یقین داشته باشم؟
پیامبر(ص) به معاذ فرمود: " و اگر چه تو در عملت کوتاهی کردهای" پیامبر(ص) فرمود: حال که نمیتوانی، این کار را انجام بده. یعنی آنچه که باید عمل کنی را عمل نکردهای
پیامبر(ص) ده راه کار را معرفی می فرمایند:
راهکار اول: " زبانت را از سخن گفتن در مورد برادران دینی و عاملان قرآن حفظ کن" پیامبر(ص) نمیفرمایند غیبت نکن بلکه میفرمایند: اصلاً راجع به آنها صحبت نکن. سکوت محض باش؛ چون اصلاً نمیدانی آنها چه کسانی هستند. نه تمجید کن و نه مذمت. میفرماید زبانت را قطع کن.
راهکار دوم: " گناهانت را از ناحیه خودت بدان و به مردم نبند"
راهکار سوم: " مبادا از طریق تهمت زدن به برادران دینی، خودت را موجّه جلوه بدهی" مثلا بگوید: اگر فلانی پول دارد چون دزد است؛ پس من که ندارم خوب هستم.
راهکار چهارم: " و با تحقیر کردن و پایین آوردن برادرانت، خودت را بالا نبر"
راهکار پنجم: " عملت را از روی ریا انجام نده"
راهکار ششم: " ذرهای از اغراض دنیوی را در آخرت وارد نکن"
راهکار هفتم: " در نشست و برخاستت با مردم، بدزبان نباش. بداخلاق نباش که مردم تو را منزوی میکنند"
راهکار هشتم: " و اگر یک جمعیتی سه نفری هستید دو نفری با هم نجوا نکنید که یک نفر از صحبت شما بیرون بماند"
راهکار نهم: " و بر مردم بزرگی نکن و فخر نفروش که خیرات دنیا از تو قطع میشود"
راهکار دهم: " و مردم را سرزنش نکن تا گرفتار گزیدن سگان اهل جهنم نشوی. خداوند متعال می فرماید: میدانی ناشطات چیست؟ ناشطات، سگهای جهنم هستند که گوشت و استخوان را با هم می-درند"
امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق از خداوند درخواست کردند: " و نیتم را به بهترین نیتها منتهی کن"
حسن نیّت یعنی اخلاص در نیت و عمل. به واسطه اخلاص در نیت است که خداوند علی اعلی جزا می-دهد. اصلاً ارزش عمل به نیت است. ارزش نیت هم به احسان النیة است. احسان النیة یعنی همان اخلاص. اخلاص به معنای «پیراستن عمل و نیت از همه افزودنیها» است. هر چیزی غیر از خدا را باید زدود. در علم اخلاق مراد از اخلاص این است که نیت را پیراسته بداریم و خالص کنیم و قصدمان را از غیر خدا خالص کنیم. بازداشتن نیست از ما سوی الله را اخلاص میگویند که کار سختی است. این از درون نشأت میگیرد. هرگز از بیرون نشأت نمیگیرد. درون ما باید اینطور باشد که قلب، حرم خدا باشد. نیت به قلب متمشی میشود. وقتی حضرت حق در قلب ما باشد آنچه که متمشی میشود الهی خواهد بود.
اخلاص در نیت هم چند راهکار دارد:
راهکار اول: پیامبر(ص) فرمودند: هر کاری میخواهید بکنید به واسطه یقین است. اگر یقین را درست کردیم همه چیز درست میشود. در کنار یقین، رضای به مقدرات و توکل و تفویض إلی الله و صبر درست میشود. همه آن آرمانهای الهی که مترتب بر ایمان است، به واسطه یقین درست میشود.
امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: " علت اخلاص، یقین است" در حدیث دیگری امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: " میزان اخلاص، ناشی از نیروی یقین است"
راهکار دوم: برای به دست آوردن اخلاص در عمل، لازم است که علم را زیاد کنیم؛ منتها علمی را که زیاد کنید باید علم به مبدأ و معاد باشد. نه علم فقه است و نه علم فیزیک است. هیچ کدام از این دو مورد، متأسفانه اخلاص را زیاد نمیکند. بلکه باید علم به مبدأ و معاد داشته باشیم. یعنی خدا را ببینیم. همه چیز حول و حوش خدا میگردد، همه چیز. امیرالمومنین(ع) می فرمایند:" میوه دانش مبدأ و معاد، اخلاص در عمل است". یعنی کسانی در عمل اخلاص پیدا میکنند که معاد را باور داشته باشند. کسانی در عمل، اخلاص پیدا میکنند که خدا را باور داشته باشند.
ما اولاً چقدر به خدا علم داریم؟ ثانیاً چقدر خدا را به عظمت باور داریم؟ علیا مخدره حضرت زینب کبری میفرماید: " من جز زیبایی، هیچ چیزی ندیدم" یعنی در قصه شهادت برادرش همه چیز، زیبا است. من جز زیبایی، چیز دیگری ندیدم. این مسأله، مسأله مهمی است. ما چقدر نسبت به خدا علم داریم؟ چقدر ما نسبت به خدا یقین و باور داریم؟ هر چقدر آن یقین و علم بیشتر شد، تابش آن تجلی بیشتر خواهد بود. آن گاه است که در نیت خواه ناخواه اخلاص پیدا خواهد شد. چه بخواهید و چه نخواهید انگشتر هم که ببخشید آیه نازل میشود. یک ضربه شمشیر هم که بزند برتر از عبادت ثقلین میشود. این به اخلاص بر میگردد.
راهکار سوم: قطع نظر و طمع از غیر خدا است. امیرالمومنین(ع) می فرمایند:" ریشه اخلاص و زیربنای اخلاص، ناامید شدن از آن چیزی است که در اختیار مردم است" یعنی مردم برای شما، تأثیرگذار در زندگیتان نباشند. اگر از شما پرسیدند چرا باید از مردم ناامید باشیم، یک آیه بیشتر ندارد. در سوره مبارکه غافر آیه 16 میفرماید: "حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهّار است!" یعنی: امروز روز چه کسی است؟ روز من است. امروز در دنیا ممکن است به شما بگویند نمی‌خواهد حجاب داشته باشی؛ ولی فردا نمیتواند عواقب بیحجابی را از تو دورکند. امروز ممکن است بگوید راحت باش و هر کاری دلت خواست بکن؛ ولی فردا نمیتواند عواقب این بی بند و باری را از تو دور کند. خدا نسخه را پیچیده است. میفرماید هیچ کاری از هیچ کسی بر نمیآید.
در حدیث قدسی میفرماید: برای خوشایند مردم، کاری انجام ندهید. برای اینکه مردم بگویند این آدم، آدم خوبی است کاری را انجام ندهید. حضرت حق میفرماید: " من بهترین شریک هستم. اگر کسی در یک عملی، من را شریک قرار داد ، من که چیزی را از او نمیپذیرم مگر آن عملی را که برای من انجام داده باشد. "
اصلاً اگر عمل برای خدا نباشد بالا نمیرود تا بخواهد محاسبه شود. علی ابن عقبة میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم: " همواره اعمال خودتان را برای خدا انجام بدهید و کارتان را برای مردم انجام ندهید. آن میزانی که برای خدا باشد او جزا میدهد. اما اگر کار برای مردم باشد اصلاً بالا نمیرود" در جزای عمل هم در سوره انعام آیه 160 میفرمایند: "هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد" یعنی: کسی که حسنه را با خودش بیاورد، نه کسی که حسنه را انجام بدهد. یعنی حسنه را انجام میدهی؛ ولی چون در آن اخلاص وجود ندارد اصلا بالا نمیرود تا بخواهد ضرب در ده بشود.کار، سخت است.
عمل هر چقدر هم زیاد باشد ولی برای مردم باشد جلوهاش گرفته میشود؛ ولی اگر عمل کم باشد و برای رضای خدا باشد، به عمل جلوه میدهد. امام صادق(ع) فرموده است: " هر کس خدای عزوجل را با عمل اندکش اراده کند، خدا برای او آن را بیش از آن چه خود می خواسته آشکار می کند و هر که به خاطر (تحسین و جلب خشنودی) مردم، به عمل فراوان همراه با رنج بدن و شب زنده داری بپردازد، خدا ابا دارد [از این که به او پاداش بدهد] الّا این که عمل او را در چشم کسانی که به گوششان می رسد، کوچک می کند"

 





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده